کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مرثیۀ حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها

شاعر : هستی محرابی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

خـانــمـی کـه ادبِ نـفــس ز  داور دارد            بی‌سبب نیست دمِ زمـزم و کـوثـر دارد

او که اصل و نسَبش پاک چو دریا باشد            گوهـری هـست که با اصل برابـر دارد


یاسمینی که قَدَش قامتِ سروِ چمن است            سعدِ اختر، رُخِ چون مـاهِ مُصَـوَّر دارد

آرزومندیِ او هـم نـفـسی مـثلِ علی‌ست            سر به حمد است که چون آینه همسر دارد

گویی از روحِ مجَـسَّم بـسـرشـتـند تنـش            یا در این خانه عـلی کـوثـرِ دیگر دارد

یـلِ حـیـدر که شـنـیـدیـد صفِ کـربـبـلا            یک تـنه صاعـقه‌ای بر دلِ لشکـر دارد

آنکه در ظهرِ عطش بانگِ اخا سر داد ست            مطـمـئن بود کـنـارش چـو بـرادر دارد

او که خشکیده گلو رفت و ولی باز نگشت            آه! از خـونِ گـلـویش چه لـبـی تـر دارد

آنکه آراسته با زیـورِ حُسن است هـنوز            افـتخارش که چـنین عـالـمه مـادر دارد

او که خود بانوی دلسوخته وُ مضطرب است            می‌دهـد حاجتِ هر که دلِ مضطر دارد

عالمیان همه مبهوت از این معـرفت اند            این چه عشقی‌ست که بر آلِ پیمبر دارد!

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد، همانگونه بسیاری از بزگان همچون شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی، علامه بیرجندی و ... ( کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۸۷۰، علل الشرایع ج ۱ ص ۱۸۸،  مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۳۶۰، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۲، کبریت احمر۳۷۵، منتهی الآمال ۲۲۷ و  ...) نوشته اند حضرت زهراسلام الله علیها وصیت کرد که پس از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نما لذا ​امیرالمؤمنین عليه السّلام طبق وصیت حضرت زهرا ابتدا با امامه ازدواج کرد سپس با اسماء بنت عمیس، پس از آن با لیلی التمیمیه و در آخر سر با فاطمه کلابیه ( اُمُّ البنین) ازدواج نمود، لذا ازدواج امیرالمؤمنینعليه السّلام با اُمُّ البنین حدوداً ۱۵ سال بعد از شهادت حضرت زهراست که در آن زمان امام مجتبی عليه السّلام ۲۴ و سیدالشهداعليه السّلام ۲۳ سال داشته اند، یعنی آنکه ازدواج کرده و در خانه خود بوده اند، لذا اختلاف سن حضرت عباس عليه السّلام با سیدالشهدا عليه السّلام هم حداقل ۲۳ سال است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نامِ او فـاطـمه وُ خاطـرِ طـفـلانِ بـتـول            خواهشی هست که از ساحتِ حیدر دارد

خواهم ای عشق به این نام خطابم نکنی            تـا نـبــیـنـم حَـسـنـم حـالِ مــکــدَّر دارد

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : محمدجواد پرچمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

گداى خوشه چینم تا قیامت خرمن او را           كه حسرت می‌كشد فردوس عطر گلشن او را

چنان مشكل گشا، باب الحوائج، كاشف الكرب است           گـرفـتـنـد اولـیـا الله عــالــم دامـن او را


ندیدم سربلند و سرفرازى را مگر اینكه           بدیدم محضر اُمُّ البنین خـم گردن او را

امیرالمؤمنین همسر، ابوفاضل پسر، به به           بنازم این مقام و جاه و شأن احسن او را

عباى مرتضى را وصله كه می‌زد گمان دارم           كه نخ می‌كرد جبرائیل بعضاً سوزن او را

زیارت میكنم جاى رباب و نجمه و زینب           مـزار اطهـر او را، معـلا مـدفـن او را

اگر دیروز جارو كرد زیر پاى زینب را           كنون جارو كشند اینسان ملائك مسكن او را

به او گفتند عباست صدا می‌زد حسینم كو؟           نـشانـش داد زینب پـارۀ پـیـراهن او را

اگرچیزی جز این می‌ماند از عباس، می‌دادند           فقط دادند دستـش تكه تكه جوشن او را

عمود آهنین، دستان مقطوع، نه نه اینها نه           فقط شرم از رباب انداخت بین خون تن او را

رباب از در كه می‌آمد دل ام البنین می ریخت           غم لالایی‌اش می‌بـرد بالا شـیون او را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی تغییر داده شد

عباى مرتضى را وصله كه می‌زد همه دیدند           كه نخ می‌كرد جبرائیل بعضاً سوزن او را

معیّن گشته مزد فاطمیه دست این بانوست           كه معنا كرده سفره دار زهرا بودن او را

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چنان جانسوز مرثیه میان كوچه سرمی‌داد           كه می‌دیدند مردم گریه هاى دشمن او را

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن خوردن تیر سه شعبه به چشم حضرت عباس تغییر داده شد

عمود آهنین، تیر سه شعبه، نه نه اینها نه           فقط شرم از رباب انداخت بین خون تن او را

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : عباس شاه زیدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

باز کـن چـشـمان از انـدوه مالامـال را            چار داغ تازه داری، چارفصل سال را

پا به پای چار فصل داغ هایت مثل ابر            بارها خون گریه کردم، منتهی الآمال را


منتهی الآمال آورده است، حتی دشمنان            گـریه می‌کـردند این پـروانۀ بی‌بال را

پای عشق آمد میان، دست کریمت باز شد            عشق می‌بندد همیـشه پای استـدلال را

داغ پشت داغ، پشت داغ، پشت داغ ...آه            داغداران خوب می‌فهمند این احوال را

از شهامت مانده بر دوشت مدال افتخار            کم خدا انداخت بر دوش زنی این شال را

چار داغت را نیاوردی به رو، گفتی حسین            کرد بـارانی سوالت، روز استقـبال را

عشق تو خون خدا و عشق ما عباس توست            او که از حق جای دستانش گرفته بال را

مادر دریا ببخش این شعر در شأن تو نیست            کاش می‌بستم به مدحت این زبان لال را

: امتیاز
نقد و بررسی

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

منتهی الآمال آورده است، حتی دشمنان            گـریه می‌کـردند این پـروانۀ بی‌بال را

زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : موسی علیمرادی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

آتـشی در دلـم از داغ تـو افـروخـته‌ام            آه چـون دود رود از جگـر سوخـته‌ام

ریسـمانی شده این اشک مـدامـم گویا            مـژه‌ام را به سـر دامن خود دوخـته‌ام


چار پروانه کشیدم به روی خاک بقیع            شمعی از آه در آن بین بر افروخته‌ام

دلخـوشم نوکـر تو شد پـسـر مـادر تو            کم بها یوسف خود را به تو نفروخته‌ام

مثل قربانی نذری به رهت شکـر خدا            پخـش در کـرببلا شد همه اندوخـته‌ام

: امتیاز
نقد و بررسی

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چار پروانه کشیدم به روی خاک بقیع            شمعی از آه در آن بین بر افروخته‌ام

مدح و مرثیۀ حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : محمدحسین رحیمیان نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

الـسلام ای مــادر ایــثـار یا اُمُّ البـنـیـن            دلخـوشـی حـیـدر کـرار یـا اُمُّ البـنـیـن

وقت توصیف تو ای بانو زبان‌ها لال شد            مدح تـو بالاتـر از گـفـتار یا اُمُّ البـنیـن


جز تو در عالم کدامین زن برای زینب است            بعد زهرا بهترین غمخوار یا اُمُّ البنـین

تو همانی که به عشق قبلۀ عالم حسین            تربیت کـردی سـپه سـالار یا اُمُّ البنـین

خوش به حال هر که چون تو غیر گریه بر حسین            تـا دم آخــر نـدارد کـار یـا اُمُّ الـبـنـیـن

مـادر یـل ها سرت را تا ابد بالا بگـیر            دست از شرمنـدگی بردار یا اُمُّ البنـین

جان عباست بیا بس کن، برایت خوب نیست            گریه با این چـشم های تـار یا اُمُّ البنـین

بیشتر از هرچه غم در سینه‌ات داری تو را            پـیـری زیـنب دهـد آزار یـا اُمُّ البـنـیـن

خوب شد ماندی، ندیدی که حسین افتاده بود            بین مقـتل تـشنه و بی‌یـار، یا اُمُّ البنـین

خوب شد ماندی ندیدی زینب افتاد از نفس            از حرم تا قـتلگه صد بار، یا اُمُّ البنـین

خوب شد ماندی ندیدی خیمه ها می سوخت در            آتـش بـیـن در و دیـوار یـا اُمُّ الـبـنـیـن

خوب شد ماندی ندیدی کاروان را بی حسین            در میـان کـوچه و بـازار یا اُمُّ البـنـیـن

خوب شد ماندی ندیدی بر فراز نیزه‌ای            خورده از پهلو سرِ سردار یا اُمُّ البنین

خوب شد ماندی ندیدی خندۀ مستانه بر            اهـل بیت احـمـد مخـتـار یا اُمُّ البـنـیـن

: امتیاز

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : عبدالحسین میرزایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

دل تو جـز به غـم و درد آشیـانه نبود            انیس و یار تو جز اشکِ دانه دانه نبود
زبـعـد واقـعــۀ کـربـلا تـو را راحـت            ز گـریه سـحـر و نـالـۀ شـبـانه نـبـود


اگـر چه بـود به دل مـاتـم عـزیـزانت            به غیر وای حسین بر لبت ترانه نبود
تـمام گـریـه تو بـود از برای حـسـین            وگـرنه داغ اباالفـضل جز بهـانه نبود
کسی نگفت به تو روز گریه کن یا شب            اگرچه یاور تو کس در آن زمانه نبود
به دوش گرچه غریبانه رفت پیکر تو            ولی به جـسـم تـا آثـار تـازیـانـه نـبود
نبـود گر چه یکی از چهـار فـرزندت            دگـر مـراسـم تـشیـیـع تو شـبـانه نبود
اگرچه سـرخ شد از گریه دیده‌ات اما            به چشم و روی تو از دست کین نشانه نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

برای گـریـه چـرا در بـقـیع می‌رفـتی            تو را به شهر مدینه مگر که خانه نبود

زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : عبدالحسین میرزایی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : غزل

پـاس ادبـم بود که حـق معـتـبرم کرد            خاک در زهـرا شدم و تاج سرم کرد
من لایق این رتبه نبودم ولی از لطف            بر هـمسری شیـر خـدا مفـتخـرم کرد


شرمندۀ زینب شدم از خادمی خویش            او خواند مرا مادر و شرمنده ترم کرد
تا چـار پـسـر داشـتم و بود اباالفـضل            می‌خورد به من قبطه هر آنکس نظرم کرد
زیـن بـعـد نـخـوانـیـد دگـر اُمّ بـنـیـنـم            من اُمّ بنـیـنـم که فـلک بی‌پـسرم کـرد
گـفـتـند جـدا شد زبدن دست رشیـدش            بی‌دستی عباس چنین خون جگرم کرد
گـفـتـند که بستـند سرِ نـیـزه سرش را            یارب مگر آن ضربه چها با قمرم کرد
از خجـلت سـقّـای حـرم پیـر شدم من            داغ لب عـطشان حسین پـیـرترم کرد
من در عوض فاطمه گریم به حسینش            در عـلقـمه کو گریه برای پسرم کرد

: امتیاز

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : اسماعیل تقوایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

مـادرترین نـا مـادری اُمُّ البـنـین است            از بعد زهرا حیدرش را بهترین است
اولاد زهرا را چو جانش دوست دارد            بر این امانـتهـا نگهـداری امیـن است


گـویـد کـنـیرم بـهـر فـرزنـدان زهـرا            بر این ادب از او، هزاران آفرین است
در بـین زن‌های عـرب هـمـتـا نـدارد            انگـشتر ایثـار را همچون نگین است
آمـوخـتـه رســم وفـا را بـر بـنـیـنـش            هر یک ز آنها جانفدای شاه دین است
قـربـان عـبـاسـش عـلـمـدار حـسـیـنی            کو اسوۀ مهر و وفا بر مؤمـنین است
قـربـان آن دسـتان از پـیکـر جـدایـش            قربان آن سقا که گریان، شرمگین است
کرب‌و‌ بـلا، اَمُّ الـبـنـیـن، اُمُّ شـهـیـدان            زینب به سوگ آن برادرها حزین است
بهـر پـسرهای خـودش گـریان نـباشد            گـریـان بـرای سیـد ابـرار دیـن است
از بـعـد عـاشـورا شـده تـنهـای تـنهـا            با نـالـه‌هـای مـادرانـه او قـرین است
شهـر مـدیـنه شاهـدی بـر نـالـه‌هـایش            هم دوست هم دشمن ز حالاتش غمین است
از ســوز داغ راهــیــان کــربــلایـی            در سیـنه‌اش پـیـوسته آهِ آتـشـین است
با رفـتـن زیـنـب دگـر طـاقـت نـدارد            عـمر شریفـش روزهای آخرین است
روح بـزرگـش پَـر کـشد از پیکـر او            مـشـتاق دیـدار امیـر المـؤمـنـین است

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : ناصر زارعی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

داغ تـو تا ابـد بـه دلـم داغ مـادر است            ای بانویی که شأن تو از شأن حیدر است

یک عـمر غصه دار غـم فـاطمه شدی            حالا غمت شبیه همان داغ کوثر است


کردی تمام هستی خود وقف مرتضی            گفتی فقـط علی ست وصیِّ پیمبر است

اُمُّ الـوفـا و اُمُّ الأدب، کــان مـعــرفـت            یک ذرّه از صفات تو ای شیر دختر است

تا روز حشر مشیِ ولایت پـذیـری‌ات            درسی برای پیروی از دین و رهبر است

بر دشمنان فاطمه بودی چو ذوالـفـقار            بر پور مرتضی ز همه مهربان تر است

ای مــادر چـهـار مـسـیـحـای کــربـلا            بر مریم این مقام تو هم حسرت آور است

این افـتخار چار شهیدت کجا و چون؟            با مـادر حـسین شدن تو بـرابر است؟

ای آفـتـاب عـفّـت و ایـثـار و معـرفت            جـانـم فـدای تو که عـباس پرور است

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : سیدمهدی موسوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

فـدای حُسن دل‌انگـیز باغـبان شده بود            بهار، با همه سرسبزی‌اش خزان شده بود

چهار دسته گُـلش را به پنج تن بخشید            مقیمِ خاکِ درش، هفت آسمان شده بود


چه سربلند و سرافراز امتحان پس داد            برای عرض ادب، سخت امتحان شده بود

به عشق «شیر خدا» از یل دلاور خود            گذشت اگرچه در این راه نیمه‌جان شده بود

چه امتحان بزرگی! که در رثای حسین            و نه به خاطر فرزند؛روضه‌خوان شده بود

اگر چه پـیـر شد از داغِ بـی‌امان، اما            به پشتوانهٔ زینب دلش جوان شده بود

فـدای «اُمّ اَبیهـا» شدن علامت داشت            به این سبب قد «اُمّ البنین» کمان شده بود

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمود شریفی (کمیل کاشانی) نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

شعر با مدح تو بی بی واژه باران می‌شود           نوبت وصف تو شد طبعم غزلخوان می‌شود

عطر عصمت در نفس داری که گاهی جبرئیل           بعد زهرا باز در این خانه مهمان می‌شود


غـیـرت فـرزند تو آئـیـنۀ کـرب‌و‌بلاست           عصر تاسوعا دلش پابست پیمان می‌شود

هیچ فرهنگ لغت معـنی نکرده اینچنین           آنکه در قاموس تو عباس، ایمان می‌شود

دامـنت بـاغ بـهـار یـاس شـد، اُمُّ البـنـیـن           خاک نه، حتی بهشت از آن گلستان می‌شود

بسکه سوز روضه دارد نوحه‌هایت در بقیع           سنگ می‌گرید، دل دشمن پریشان می‌شود

قـرن‌ها بگـذشـته اما در بقـیع خـاطرات           نـالـه‌هایت مثل آتش در نیـستان می‌شود

مـادری داغ چهار آئیـنه بر دل دارد، آه           صبر، پیشِ صبر تو، سر در گریبان می‌شود

کرده‌ای با معـرفت آن قـدر کسب آبـرو           هر چه خواهی از خدای اهلبیت، آن می‌شود

دست لطفت امتداد هـل اتای کـوثر است           هر که حاجت پیش تو آورد سلطان می‌شود

این همه قول و غزل یک قطره از دریای توست           عـقل در فهم کمالات تو حیران می‌شود

: امتیاز
نقد و بررسی

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بسکه سوز روضه دارد نوحه‌هایت در بقیع           سنگ می‌گرید، دل دشمن پریشان می‌شود

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : سیدجواد میرصفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

روزی که پا به عـرش معـلا گذاشتی!            بر هرچه داشت نقش تو را، پا گذاشتی

در هـیـئت کـنــیـزی اولاد فــاطــمــه:            ایـنـگـونـه پا به خـانـه مـولا گـذاشـتی


می‌ریخت از نگـاه تو احساس مادری            مرهـم به زخـم زینب کبـری گـذاشتی

مولا صدا بزن، نه بـرادر! حـسین را            این جـمـله را تو بر لـب سـقا گـذاشتی

در کـربـلا بـرای دل سنـگ کـوفـیـان            چـار آیـنـه بـه رسـم تـمـاشـا گـذاشـتی

با تو بـقـیـع داغ دلـش تـازه شد که تو            پـا جـای پـای غـربت زهـرا گـذاشـتی

پیش از تو نوحه، شور حماسی نمی‌گرفت            رسم خوشی ست آنچه که بر جا گذاشتی

از خوان نوحه‌خوانی تو آب می‌خورد            چشمان خـیس ما که بر آن پا گذاشتی

: امتیاز

زبانحال حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

من و کـنـیزی آل عـبا  خدا را شکر            من و حـریـم ولی خدا، خدا را شکر

کنـیـز فـاطـمه بودن چه عـزّتی دارد            من و عنایت خیر النّسا خدا را شکر


مرا به رخصت زینب خدا پـناهم داد            که با حـسین شدم آشـنا خـدا را شکر

خدا نوشت شوم مادر حسین و حسن            کـشـید آخـر کـارم کجا خـدا را شکر

خـدا نـوشت که من مـادر اباالـفـضلم            که او شود به حسینم فدا خدا را شکر

شوند جمله پسرهای من غلام حسین            کـنـند نـوکـری مجـتـبی خدا را شکر

عزیز فـاطمه! زیـنب! بیا در آغـوشم            بـیا به دامن مـادر بـیا خـدا را شکـر

نـویــدِ پــورِ عـلــمـدار داده مــولایـم            برای یاری کرب و بلا خدا را شکر

برای روز عـلمـداری‌اش دعـا بکنیم            که هست آبروی خیمه‌ها خدا را شکر

شنیده‌ام که دو دستش ز تن جدا گردد            به تیر و نیزه شود مبتلا خدا را شکر

شنیده‌ام که به صورت فتد زمین بی‌دست            مگر که خیمه بماند بجا خدا را شکر

شنـیده‌ام زتعصب پس از شهادت هم            سری برآورد از نیزه‌ها خدا را شکر

شنیده‌ام که حسین از قـفا شود بی‌سر            و اهل کوفه کنند از جفا خدا را شکر

شنـیـده‌ام که لـباس اسیـری‌ات بر تن            کُـنی کـنارِ تنِ سر جـدا خدا را شکر

شنیده‌ام که شود پـاره پـاره معجـرها            حجاب کس نشود بر ملا خدا را شکر

پس از گذشت اسارت که از سفر آیی            سپاهِ خـصم در آید ز پا خدا را شکر

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : علی اصغر یزدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

اُمُّ البنین بعد از حسین اُمُّ الأدب شد            شاگرد درسش، کـربلا اُمّ وهب شد

در تربیت بر مادران هم مادری کرد            شیر آفرینی که چُنین فخر عرب شد


خود را کـنـیـز خانه می‌دانـست اما            از لطف اهل خانه او زهرا نسب شد

حتی ادب پیش ادب هایش ادب کرد            حتی وفا هم از وفایش در عجب شد

اُمُّ القمر یعـنی که نوری در سیاهی            یعنی که فرزندش چراغ راه شب شد

در آن هیا هو حق مـادر را ادا کرد            نگذاشت روی خاک سر، زهرا سبب شد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

می‌سوخت و در سینه آهی شعله‌ور داشت            از بعد زهرا حال و روزی خون جگر داشت
با دیـدن چـشمان حـیـدر گریه می‌کرد            از غصه های هر شب و روزش خبر داشت


جـان‌هـا فـدای آنکه به طـفـلان زهـرا            از هر کس دیگر ارادت بیـشتر داشت
نذر حسینـش کرده بود هر بچه‌اش را            آن مادری که دامنش قرص قمر داشت
زینب همه عشقش، دگر دختر نمی‌خواست            اما دلش می‌خواست بیش ازاین پسرداشت
جـان‌ها به قـربان و فـدای مـادری که            روزی رزق سفره‌اش خیلی ثمر داشت
سـنـگ مـزار خـاکی و بـی‌سـایـبـانش            ای کاش زائر نه فقط یک رهگذر داشت
اُمُّ البـنـیـن آمـد بـه اسـتـقــبـال زیـنـب            زینب برایش مشک پاره با سپر داشت
بعد از حـسیـن اُم البنین اُمُّ الـبـکاء شد            بعد از حسین چشمان بارانی و تر داشت

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مـاه، می‌گـویند پشت ابـر پنهـان می‌شود           ماهت ای بانو شبی بر نیزه تابان می‌شود

مادر سقا! اگر بـاران نـمی‌بارد چه باک           آب، درس اول مـا در دبـسـتان می‌شـود


دامنت عباس پرور شد تعجب هم نداشت           مـور هم باشد کـنار تو سـلیـمان می‌شود

در عرب را که نـمی‌دانم ولی اُمُّ البنـین!           هرچه ایرانی است با عباس سلمان می‌شود

می‌کند فـرزندت ای بانو مگر پیغـمبری           ارمنی هم روز تاسوعا مسلمان می‌شود

خـانۀ عـبـاس تو دارالشـفـای دردهـاست           درد بی درمان هم اینجا زود درمان می‌شود

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

وجودِ اهل محبّت همیشه در خطر است           تـقـرّبِ دل عـاشـق به آه شـعـله‌ور است

چگـونه مُـرده بخـوانـیـم آن کسی را که           تمام عمر خودش با حسین همسفر است


غـبـار معصیت از دامنـش گـرفـته شود           کسی که کاسۀ چشمش ز آبِ دیده، تر است

شبی که سر نشود با حسین و گریه بر او           همان شبی ست که فرموده‌اند بی‌سحر است

نـمـاز نـافـلـۀ شـب بـدون اشـک حـسـین           عبادتی ست که مانند نخـلِ بی‌ثـمر است

فـدای خـانم محـنت کـشـیده‌ای که هـنوز           بقیع از نفس روضه‌هاش خونجگر است

هـنـوز امّ بـنـین، مـادر چـهـار یـل است           شبیه نجـمه و لیـلا اگرچه بی‌پـسر است

در آفــتــاب کــنــار ربــاب مـی‌ســـوزد           شریک شرمِ به جا مانده در دل قمر است

ز داغ مـاه، بـه ابــروش خــم نــیـاورده           غم حسین کشیده که دست بر کمر است

از آن چهار رشیدی که از کَـفَـش رفـتند           تمام دلخوشی‌اش تکّه‌های یک سپر است

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

روشـنـا تـر ز آب اُمّ بـنـیـن            بـانـوی بـا حـجـاب اُمّ بنـین

انــتــخـاب ابــوتــرابـی تــو            افـتـخــار بـنـی کـلابـی تــو


خانه دار علی پس از زهرا            بی‌قـرار عـلی پس از زهرا

خـانـه‌ات خـانـۀ ولایت بـود            هـمـسریِ عـلـی برایت بود

چقَـدَر خوب بخت تو وا شد            زنـدگـانـی تـو چه زیـبـا شد

قلب و جانت شده به نام علی            که شده شوهرت؛ امام علی

بـا حـضورت بـهـار آوردی            عـطـر زیـبـای یـار آوردی

آمـدی بـوی فــاطــمــه آمــد            خـنــده روی لـب هـمـه آمـد

تو برای هـمه عـزیـز شـدی            پیش زینب ولی کـنیـز شدی

آسـمان هستی و قـمـر داری            دُرّ و گوهر به روی سر داری

در حیا و شرف قَـدَر هستی            مـادر چـار تا پـسـر هـسـتی

بـه تـو و مــادری‌ات ایـوالله            مـادرِ مـهـربـانِ «عـبـدالله»

دلت از عرش هم فراتر بود            »جعفرت»درحماسه محشر بود

دامنت مهد زهد و ایمان بود            اثـر پاکی تو «عـثمان» بود

به به از این یقین و اخلاصت            همه عـالم فـدای «عباست»

عصمت بی‌نظیر تو عشق است            شوکت شرزه شیر تو عشق است

دانـشِ مکـتـبت دلـیـری بود            خانه‌ات کهکشان شیری بود

پـسرانت اگـر چه یـل بودند            بـه وفـا و ادب مـثـل بـودنـد

درس مردی تو یادشان دادی            از خودت عشق را نشان دادی

کربلا شور جلوه گاه تو بود            نـوبـت جـلـوۀ سـپـاه تـو بود

ادبـت بـود رو سپـیـدت کرد            تـا ابـد مـادر شـهـیـدت کرد

شرف و شمس حق، نگینت کو؟            آی اُمُّ البـنـین؛ بنـیـنت کو؟؟

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد، همانگونه بسیاری از بزگان همچون شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی، علامه بیرجندی و ... ( کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۸۷۰، علل الشرایع ج ۱ ص ۱۸۸،  مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۳۶۰، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۲، کبریت احمر۳۷۵، منتهی الآمال ۲۲۷ و  ...) نوشته اند حضرت زهراسلام الله علیها وصیت کرد که پس از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نما لذا ​امیرالمؤمنین عليه السّلام طبق وصیت حضرت زهرا ابتدا با امامه ازدواج کرد سپس با اسماء بنت عمیس، پس از آن با لیلی التمیمیه و در آخر سر با فاطمه کلابیه ( اُمُّ البنین) ازدواج نمود، لذا ازدواج امیرالمؤمنینعليه السّلام با اُمُّ البنین حدوداً ۱۵ سال بعد از شهادت حضرت زهراست که در آن زمان امام مجتبی عليه السّلام ۲۴ و سیدالشهداعليه السّلام ۲۳ سال داشته اند، یعنی آنکه ازدواج کرده و در خانه خود بوده اند، لذا اختلاف سن حضرت عباس عليه السّلام با سیدالشهدا عليه السّلام هم حداقل ۲۳ سال است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خانه دار علی پس از زهرا            بی‌قـرار عـلی پس از زهرا

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

کـوه اعـتـلا ز رفعـت اُمُّ البنـین گرفت            دریـا سخـا ز رحمت اُمُّ البـنـین گرفت

خورشید اگر که واسطۀ نور عالم است            نور از جمال و طلعت اُمُّ البنین گرفت


روح الامین برای تقرب، به طور عرش            چـلـه بـرای خـدمـت اُمُّ البـنـین گـرفت

افـتـادم از نـفـس سـرِ نـفـسم ولی خـدا            دست مـرا به حـرمت اُمُّ البنـین گرفت

دست نـیـاز ما به خـدا از هـمـان ازل            پـیـونـد بـا کـرامـت اُمُّ البـنـیـن گـرفت

عـباس را به قـلۀ طاعت رسانده است            درسی که از بصیرت اُمُّ البنین گرفت

دستش شفیع خلق شود چون که بوسه از            دسـتـان با سـخـاوت اُمُّ البـنـیـن گرفت

فردا علم به دوش حسین است یاورش            هر کس به دوش، رایت اُمُّ البنین گرفت

بـایـد برات صـحـن ابالفضل را فـقـط            از دست‌های حضرت اُمُّ البنـین گرفت

از بس بقیع رفت و ز عباس روضه خواند            یـثـرب هـوای غـربت اُمُّ البنین گرفت

داغش به جای خود، سپر خونی‌اش چنان            صبر و قرار و طاقت اُمُّ البنین گرفت

مقتل نوشته است که از هوش رفته است            جـان مـرا مـصیبت اُمُّ البـنـیـن گـرفت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی حذف شد؛ مقام حضرت ام البنین سلام الله علیها بسیار رفیع است که ما حتی به گرد آن هم نمی رسیم اما فراموش نکنیم که عصمت مختص ائمه است.

معصومه است بی‌شک و مانند فاطمه            عصمت بها زعصمت اُمُّ البنین گرفت

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از بس بقیع رفت و ز عباس روضه خواند            یـثـرب هـوای غـربت اُمُّ البنین گرفت

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

یلِ کرب و بلا باید که مامش اینچنین باشد          فقـط عباس او کافی ست تا اُمُّ البنـین باشد

همانطوری که تنها فاطمه گشته حسین آور          فقط این زن توانسته ابالفضل آفرین باشد


رباب و زینب کبری عروس ودخترش هستند          که بعد از فاطمه او باید اُمُّ المؤمنین باشد

به دور نام او از چار سو عمری پسرهایش          رکاب از نام خود دارند تا این زن نگین باشد

تـمام بچـه‌هـایـش بهـتـرند از دیگـران اما          یکی این بین چون عباس باید بهترین باشد

رباب و زینب از عباس می‌خواندند قبل از او          که قطعا روضه خوانِ خُبره باید آخرین باشد

وَ مـادر روضۀ عباس را تا آب می‌خواند          چرا که آخر این روضه باید نقطه چین باشد

به سطح آب، عکس ماه می‌ریزد به هم گاهی          ولی ماهش چگونه ارباً اربا بر زمین باشد

حضور چار امامِ در بقیع و مادری یعنی          که بعد از مرگ هم باید که او اُمُّ البنین باشد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ابالفضلش چنان باشد که این زن اینچنین باشد          فقـط عباس او کافی ست تا اُمُّ البنـین باشد

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعولن قالب شعر : ترکیب بند

کـریـمـان همه مـات اُمُّ البنـین اند            فـقـیـر کـرامـات اُمُّ الـبــنـیـن انـد

نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ            اسـیــر مـنـاجـات اُمُّ الـبـنـیـن انـد


همه ساقیانی که صاحب سبـویند            دخـیـل خــرابـات اُمُّ الـبـنـیـن انـد

مـریـدان عـباسِ او در دو عـالم            به دنبال خـیـرات اُمُّ الـبـنـیـن انـد

پسرهـای او یـار خـون خـدایـنـد            دلـیـل مـبـاهـات اُمُّ الـبــنـیــن انـد

پـسـرهای نـور و تـجـلّی نـورند            تـجــلّــی آیــات اُمُّ الـبــنــیــن انـد

به خـورشید تابـان قـمرها می‌آید
به اُمُّ البـنـین این پـسرها مـی‌آیـد

گرفـتند ماهش، همه تکیه گاهش            گرفـتند ابالفضل، پشت و پناهش

عـصایی نـدارد دم پـیـری حـالا            نـشانـده زمانه به خـاک سیاهـش

امان از صبوری، کشیده قبوری            روی خاک و غم مانده در بین آهش

خدای ادب شد، بصیر عرب شد            ولی بوده هر جا به زینب نگاهش

ندیده دو عـالـم، کسی جز یل او            که دامان زهـرا شود قـتـلگاهش

بشـیر از پسرهای او دم نزن تو            بگو از حسینش؛چه شد قبله گاهش؟!

پـسرهای او نـذر راه حـسیـن اند
قـمـرهای او نـذر راه حـسیـن اند

دل او شکـسته ولی بـازویش نه            دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه

کـسی دیـده در بین خـانه بـیافـتد            شراره به جان سر گـیسویش، نه

کسی دیـده در بین کوچه بـیافـتد            رد پنجۀ لاله چـین بر رویش، نه

شده شوهرش را ببیند که از غم            گذارد سرش بر روی زانویش، نه

شنـیده کسی که زن پا به مـاهـی            در سوخـتـه بیـاید سویـش… نه

شده زیر در مـادری باشد و بعد            کسی با لگد رد شود از رویش؛ نه

بـهـار دل آل حــیـدر خـزان شـد
قـد فـاطمه در جـوانی کـمان شد

: امتیاز
نقد و بررسی

معانی کلمۀ غرور در فرهنگ لغات دارای بار منفی است و شایسته اهل بیت نیست لذا تغییر داده شد

غرورش شکسته ولی بازویش نه            دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه